جدول جو
جدول جو

معنی چینه دادن - جستجوی لغت در جدول جو

چینه دادن(پَ دَ)
دانه دادن به مرغ. دادن دان. غذا دادن به طیور از حبوب و شبه آن: زق، چینه دادن مرغ بچه را بمنقار. (تاج المصادر بیهقی). عدار، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (تاج المصادر بیهقی). زغل، چینه دادن مرغ بچه را به منقار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چین دادن
تصویر چین دادن
به وجود آوردن تا و شکن در چیزی
فرهنگ فارسی عمید
کیسه ای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد و مواد غذایی داخل آن می شود، جاغر، ژاغر، شاغر، کژار، گژار، شکانک
فرهنگ فارسی عمید
(خَ گَ تَ)
کنایه از زور و قوت نمودن. (آنندراج) :
گوشه گیران تن بزحمت بی محابا کی دهند
چون شناور سینه را در موج دریا کی دهند.
میرزا رضی دانش (از آنندراج).
، (اصطلاح بنایان) جلو آمدن دیوار یا سقف
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
مرکب از: (چینه + دان، ظرف) حوصلۀ مرغانه را گویند. (برهان). حوصلۀ مرغان است که دانه در آن جمع شود، و آن را ژاغر نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). علف دان مرغ. جای دانه و خوراک مرغان و آن غیر سنگ دان است. (یادداشت مؤلف). زاره. زاوره. (منتهی الارب). قونص. حوصل. حوصلا. چیلک دان. کراژ. (یادداشت مؤلف). حوصل. حوصلا. غرغره. غرغره. نعنعه. نوطه. قریه. (منتهی الارب). چیلک دان (در تداول مردم قزوین). چینه دان میان مری و سنگدان قرار گرفته و در نرم کردن مواد سخت معده را یاری میکند. چینه دان مرغان شکاری، ماکیانها و کبوترها و پرندگان بالارونده مخصوصاً طوطیها غالباً بزرگ میشود. چینه دان کبوترها دو زائده دارد که به هنگام تفرخ تازۀ تخم ها (که جوجه ها تازه از تخم برآمده باشند) مادۀ پنیری مانندی ترشح میکند که جوجه های نوزاد در روزهای اول زندگی از آن تغذیه میکنند:
طاووس غرابخوار هر دم
گاورس ز چینه دان برانداخت.
خاقانی.
دون، سنگدان مرغ و چینه دان آن. (منتهی الارب).
- چینه دان کسی را تکاندن یا چیلک دان کسی را خالی کردن، کنایه از زیر پای کسی را کشیدن و مزۀ دهان کسی را فهمیدن است. تبضﱡض. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پَ بُ دَ)
در اصطلاح خیاطی تا کردن پارچه و لاها در طول یا عرض آن پیدا آوردن
لغت نامه دهخدا
رنگ دادن رنگ بخشیدن: روزی چو تازه دخترکی باشد رخساره گونه داده بغنجاره ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیفه دادن
تصویر لیفه دادن
دوات مرکب. توضیح این کلمه بصورت لیقه دان هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لینت دادن
تصویر لینت دادن
نرمی دادن روان کردن کمروان کردن نرم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیقه دادن
تصویر لیقه دادن
لیق دان. توضیح این کلمه بصورت لیفه دان هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
آرایش دادن و آراستن
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه مانندی که در امتداد مری اکثر پرندگان قرار دارد و چینه وارد آن میشود حوصله ژاغر
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه مانندی که در امتداد مری اکثر پرندگان قرار دارد و چینه وارد آن می شود
فرهنگ فارسی معین
جاغر، حوصله، زاغر، ژاغر، شاغر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
Adorn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
Root
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
orner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
enraciner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
adornar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
enraizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
adornar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
adornare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
radicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
enraizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
украшать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
装饰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
扎根
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
zakorzeniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
ozdabiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
прикрашати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
укорінюватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زینت دادن
تصویر زینت دادن
schmücken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
verwurzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
укореняться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ریشه دادن
تصویر ریشه دادن
wortelen
دیکشنری فارسی به هلندی